چرا خوشبخت باشی،وقتی می‌تونی معمولی باشی؟

1,425,000 ریال

سخن مترجم:

وینترسن یکی از خاص‌ترین و عجیب‌ترین نویسندگانیست که دهۀ 80 ظهور کرد و تا به امروز جوایز ادبی متعددی را از آن خود کرده. تغییر فرم نوشتار یکی از ویژگی‌های اوست. خواندن کتاب‌هایش به تمرکز احتیاج دارد؛ در کتاب‌هایش از روایت خطی پیروی نمی‌کند و معتقد است یکی از راه‌های جذاب شدن روایتْ تنوع فرم و ساختار است. خودش چنین می‌گوید: «به نظرم روایت تودرتو خیلی لذت‌بخش است. روایت خطی برایم مفهومی ندارد؛ نه افکارمان خطیست، نه زندگی‌مان. ذهن ما بیشتر شبیه به یک هزارتوست تا بزرگ‌راه؛ ممتد و سرراست نیست و هر پیچ به پیچی دیگر منتهی می‌شود. البته به‌هم‌ریخته هم نیست. حل یک معادلۀ پیچیدۀ ریاضی دشوار است چون X و Y هرگز ارزش یکسانی ندارند.» وینترسن نه از سر تصادف که کاملاً آگاهانه و حساب شده پیچیده و استعاری می‌نویسد. شیوۀ روایت زندگی‌اش هم بسیار متفاوت و عجیب است و گاهی بی‌مقدمه از جامعه، مذهب، سیاست، هنر، ادبیات، اساطیر و… حرف می‌زند. از ادبیات تجربی و خلاقانه واهمه‌ای ندارد و می‌کوشد صاحب‌سبک باشد و همین همراه نبودن با تصورات مخاطب باعث می‌شود کتابش بسیار خاص باشد و در یاد بماند.
 آثار وینترسن تابه‌حال در 28 کشور جهان ترجمه شده و کتاب حاضر در فهرست «صد کتاب برتر قرن بیست‌ویکم به انتخاب روزنامۀ گاردین» قرار گرفته و روزنامه‌های نیویورک‌تایمز، تلگراف، گاردین و مجله‌های اُپرا وینفری و وُگ آن را «بهترین کتاب سال» دانسته‌اند.

از متن کتاب:

بله،داستان‌ها خطرناک‌اند.حق با مادرم بود.کتاب مثل قالیچه‌ای جادویی‌ست که به کمکش به جاهای دیگر پرواز می‌کنی.کتاب مثل در است.بازش می‌کنی.از آن عبور می‌کنی.برمی‌گردی؟