روان اسطورهشناسیهای هنری
هنرمندان، کسانی هستند که لیبیدوی خود را چنان به بیان میرسانند که به خلق آثار هنری میانجامد، در حالیکه، بیان همان لیبیدو در دیگران به بروز انواع روانرنجوریها میانجامد.
به زعم فروید هنرمندان به ژرفترین لایههای ناخودآگاهی دسترسی دارند، لایههایی که اسطورها هم در پی حکایت آنها هستند.
او از این راه بر آن بود که ما امروزه یا باید اسطورهشناسی را روانشناسی کهن بنامیم یا روانشناسی را اسطورهشناسی نوین و یا اینکه مجموع این دو را یکجا رواناسطورهشناسی. نگارندگان از همین راه بر آن بودند که به تبیین رواناسطورهشناسیهای هنری بپردازند، اما، نبود منبعی درخور در خصوص روانرنجوریهای حادث از روایتهای اسطورهای از انجام این پژوهش ممانعت میکرد.
پس، آنها نخست به تبیین فرهنگی در خصوص همین روانرنجوریها شتافتند و “رواناسطورهشناسی؛ فرهنگ روانرنجوریهای اسطورهای” به همین دلیل تالیف شد، فرهنگی که در آن عمدهی روانرنجوریهای حادث از روایتهای اسطورهای تبیین میشوند.
و چون این انجام شد، نوبت به انجام آن خواست پیشین رسید؛ تبیین فرهنگی از “رواناسطورهشناسیهای هنری”، فرهنگی که در هر فصل آن، نخست شمهای از شخصیت علمی مبدع روش، آبشخورهای آن، و چگونگی شکلگیری و شکوفایی آن، مطمح نظر قرار میگیرد.
سپس، خود روش به مفهوم نظری کلمه تبیین میشود تا از این راه مناسبت آن به ساحت خلق و ساحت درک از حیطهی هنر معین شود. پس از این، نوبت به عملیاتیکردن روش مذکور میرسد؛ فرآیند اجراییشدن آن گام به گام تبیین میشود. و در پس این، در ابتدا نخستین پیکرهای که از طرف مبدع روش با به کارگیری آن تحلیل شده مدنظر قرار میگیرد و در ادامه پیکرهای که از طرف نگارندگان انتخاب شده از همین راه تحلیل میشود. گفتنی است که تمامی پیکرههای مذکور بومی هستند، و در انتخاب آنها تلاش بر این بوده که از سویی گسترهی زمانی تاریخ هنر ایران مدنظر قرار گیرد و از سوی دیگر عمدهی انواع هنری این دیار.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.