پرنده بهشتی
خلاصه کتاب:
ساناز با همدستی سایه؛ بخش پنهان روحش دور از چشم خانواده، نمایشی به اجرا میگذارد،
سراسر فریب تا خواستگارش را از همان ابتدای راه پشیمان کند!غافل از این که شهاب دست او را میخواند و
در به دست آوردن ساناز مصرتر می شود! ساناز او را جدی نمیگیرد، اما دست ماهر سرنوشت، زندگی ساناز را
به گونهای ورق میزند که در تب و تاب عشقی ملکوتی گرفتار میشود!
او بایستی پرندهای بهشتی را از لب مرز ورود به بهشت و فرو رفتن در آغوش نور الهی بدزدد و به دنیای فانی برگرداند و در این راه….
از متن کتاب:
آن شب گذشت و شبهای بعدش،اما دریغ و افسوس که با گذشت همه آن شبها،هرگز فراموشی به سراغم نیامد و
من ناخواسته فقط و فقط به او فکر میکردم،بیآنکه او را ببینم حضورش را در کنارم احساس میکردم.
حتی گاهی مثل آدمهای گرفتار مالیخولیا با هم حرف میزدیم به ندرت میخندیدیم،بیشتر بحث میکردیم و بحث!و پایان همهی بحثهایمان تقاضای دوبارهی او بود و جواب منفی من!
آزاده –
من سالها پیش با اشتیاق تمام این کتاب رو تهیه کردم و خوندم. اصلا انتظاری که داشتم براورده نشد. رفتارها و تصمیمات شخصیت اول داستان رو اصلا اصلا نمی تونستم هضم کنم.می دونم این روزها که خانم منجزی کتاب جدید چاپ کرده ن و خیلی ها هم مسلما طرفدار قلمشون هستن می گردن دنبال کتابهای قبلی ایشون.طرفدارانشون مسلما این کتاب رو هم خیلی دوست خواهند داشت. رمان کاملا سلیقه ای هست و امیدوارم نظر من توی ذوق خواننده هاشون نزده باشه.
شبنم –
تقریبا نزدیک به رمان سجاده و صلیب بود