سایه درختان کاغذی

4,900,000 ریال

بهروز سر تکان داد . دومین ملاقات او و یاسمن گوشه‌ی همان کتاب‌فروشی جور شده بود و آنجا بود که فهمید او برخلاف صورت محجوب و 

ساده‌اش که به شدت فریبنده بود ، هم جسور است و هم حراف و هم نترس!

بیشتر از یک ساعت درباره‌‌ی “همسایه”ی احمد محمود و “خرمگس” حرف زده بودند ، بی‌آنکه گذر زمان را بفهمند و حالا امروز یاسمن آمده

بود تا برایش از طلاق بگوید. 

از جدایی قریب‌الوقوع و اینکه نه او توان “نه” گفتن به سازمان را دارد و نه سازمان انتظار چیزی به جز اطاعت و “چشم” شنیدن از هردویشان!