روان-اسطورهشناسی
فرهنگ روانرنجوریهای اسطورهای
زیگموند فروید،در نامهای که ویلهلم فلیس نوشت،عبارت ترکیبی نوینی را به ادبیات حیطهی روان افزود؛روان-اسطورهشناسی.
در منظر نگارندگان،روان-اسطوره-شناسی فروید چیزی جز همان جنون ربانی افلاطون کبیر نیست.
جنون ربانی افلاطون کبیر و روان-اسطورهشناسی فروید با همهی خوانشها و ویرایشهای نوینشان در پی تبیین این نکتهی بس بنیادین هستند که ضمیر ناخودآگاه آدمی در عمیقترین لایههای خود با ایدهی ایدهها به بیان فلسفی آن و کهنترین الگوها به بیان روانی آن دست به گریبان است.
در ضمیر ناخودآگاه هنرمند چه میگذرد که او را از دیگران متمایز میسازد؟چه چیزی او را از میان انبوه مکانیسمهای دفاعی به سمت خلاقیت هنری سوق میدهد؟و خلاقیت هنری چیست که به لطف آن یک روایت به یک اسطورهی شخصی تبدیل میشود نه یک عقدهی شخصی؟نیاز به توضیح نداد که نیل به پاسخهایی درخور برای این پرسشهای بنیادین میتواند ما را به دانشی مجهز کند که به لطف آن از کهنترین اصل هنر تعریفی نو تبیین کنیم؛خلاقیت.
این نوشتار اساسا دی پی همین است؛در این نوشتار عمدهی روانرنجوریهای حادث از روایتهای اسطورهای از منظر روانکاوان بنام تبیین میشوند.
مهناز احمدی –
درود
من خیلی دنبال این کتاب هستم و جستجوی زیاد کردم، ولی خب هیچ جا موجود نیست. لطفاً کتاب رو تجدید چاپ بفرمایید.