یواشکی
خلاصه کتاب:
قصهی دختری از جنس آتش، پر از شور و شر جوانی، در تقابل با مردی از جنس سنگ، با مشتهایی گره کرده و
آماده برای مبارزههای همیشگی با دشمنانش!
دخترک قصه، فکر میکرد در دورهی جدید زندگی، گرگی شده است در پوستین بره و البته همچنان از گرگهای درندهخو به شدت گریزان بود و وحشتزده!
اما او بیش از حد تصوراتش، ساده بود و خام؛ نه گرگ بود و نه حتی در لباس گرگ! دختری که حرفهایش تُک زبانش بودند و احساسات بکر و پاکش،
در نگاهش… دخترک؛ شبیه به برهای دوست داشتنی و مظلوم بود که از گله دور مانده است و گرگها باز هم در کمین، تا به وقتش او را از هم بدرند…
این قصه، قصهی مشتهایی پولادین است که در شعلهی عشقی آتشین، ذوب شدند و جا عوض کردند با دستهایی حمایتگر و عاشق!
شبنم –
رمان جالبی هستش از خواندنش لذت بردم