منم،مرجان!
خلاصه کتاب:
«منم،مرجان!» روایت دختر جوانی به نام مرجان قاصد است که در تمام عمر مورد بیاعتنایی و بیمهری والدین بوده و حالا در آستانه بیست و شش سالگی تبدیل به دختری خشن و بیرحم شده است. مرجان هیچ وقت از اینکه زندگیاش بر مدار «قانون جنگل» پیش میرفته شکایتی نداشته، تا اینکه خودش را در دردسر میاندازد و حالا باید برای حفظ جانش مدتی پنهان شود. «مرجان قاصد» سر از خانه پیرزنی به نام «عفت عزیز» درمی آورد و با قوانین جدیدی مواجه میشود. قوانینی که او را تا مرز عاشق شدن پیش میبرد. مرجان، دختری خشن و بیرحم، عاشق مردی مهربان و بخشنده میشود. مردی که خانوادهای اصیل و سرشناس دارد و هرگز یکی مثل مرجان را به عنوان عروس نمیپذیرند. مرجان در تلاش است تا همچنان که جانش را حفظ میکند، خودش را در عشق ثابت کند…
bitadaryaee7 (مالک تایید شده) –
کتاب قشنگی بود واقعا هرچند یک سری حفره های داستانی و تکرار جملات داشت که خب ایراد بزرگی نسبت به تلاش نویسنده و موضوع جدید کتاب واقعا مسئله ای نبود. خسته نباشید
namki –
خیلی کتاب شیرینی بود :))))) عاشقشم!!!! حتما بخونید خیلی خوب بود!
زهرا –
خیلی عالی بود. استفاده کردیم خیلی خوب بود
نسرین –
به نظرم به خیلی خوبه سوالای ذهنی مذهبی و ایدئولوژی رو در قالب داستان عاشقانه گفته
raingril –
من عاشق علیرضا شدم :(((( یکی مثله این علیرضا لازم دارم!!!
نگار عظیموند –
به نظرم اون بخش مربوط به عاشورا رو خوب نوشته بود. اینکه نزری دادن نباید واسه یه دلیل الکی باشه و اینها. به نویسنده ش تبریک میگم
سارینا –
نمیدونم چرا میخوام نظرمو راجع به این کتاب گسترده تر بنویسم.
داستان اصلا سیر منطقی نداشت، نمیخوام اسپویل کنم ولی این حرفو کسی داره میزنه که نصف عمرمشو رمان ایرانی خونده و این کتابو هم به اجبار تا انتها مطالعه کرده!
خیلی از صفحات ایراد ویراستاری و نگارشی داشتند! در اکثر نقاط کتاب نویسنده عقاید شخصی خودشو وارد قصه کرده بود که بنظرم این کارشون ناشیانه بود. حتی اغلب جملات و دیالوگ های کتاب چندین و چندبار تکرار شده بودن! قسمت های عاشقانه هم بشدت آبکی بود!!!
خلاصه که امیدوارم خانم اخلاقی اگر قصد چاپ اثرهای دیگه شون رو داشتند، کمی بیشتر به مخاطبان شون احترام بگذارند.