سجاده و صلیب
خلاصه کتاب:
ژولیت دختری مسیحی روز اول دانشگاه با پسری مسلمان و مذهبی تصادف می کند. بین این دو نفر نزاعی در می گیرد که چندین سال طول می کشد. در جریان این کشمکش ها این دو نفر با تمامی تفاوت های فاحشی که با یکدیگر دارند به هم دل می بازند و تازه موانع یکی یکی رو میشود.
فرنوش –
سوژه میتونست بهتر ادا بشه و اینقدر دور از حقیقت نباشه…و انتخاب اسم خیلی بهتر میتونست باشه
تابان –
یک کتاب فوق العاده دوست داشتنی.شخصیت پردازی های بسیار خوب.ژولیت شخصیت بی نظیری داشت و من خیلی دوستش داشتم کوروش هم که یک آقای به تمام معنا بود.این دو نفر اونقدر به همدیگه میومدن که آدم دلش براشون قنج می رفت 🙂
سارینا –
واقعا بد
Keb –
من واقعا این کتاب دوست دارم و خوندش لذت برم
مخصوصا جاهایی که درباره دین گفته شد
و هرکتابی اشکالات ریزی داره و ایراد من از این داستان این بود کاش انقدر کوروش تو داستان انقدر غیرتی نبود و کاش چهره ها انقدر بی نقض نبودن
ولی درکل محتوای رمان من خیلی دوست داشتم
ممنون از خانم اصفحانی