همزاد

کتاب «همزاد» نوشته‌ی هوشنگ دولت‌آبادی، سرگذشت دو برادر همزاد است که سالیان دراز از وجود هم خبر نداشتند.

خانم و آقای مرادی مادر و پدر این دو برادر با عشقی بی نظیر با هم ازدواج کرده بودند، اما به علت مشکلی که وجود داشت، نمی توانستند صاحب فرزند بشوند.

در گیر و دار تکاپوی این زوج برای بچه‌دار شدن، ماجراهای پر نشیب و فرازی پیش آمد.

در بخشی از داستان می خوانیم:

«نزدیک شش سال از ازدواج ما می گذرد و هنوز بچه‌دار نشده‌ایم. من اینقدر در جوار فریده خوشبخت هستم که کمبودی حس نمی کنم، اما در این مورد به خصوص، خواباندن سر و صدا و غرزدن‌های دیگران از اصل ماجرا مهم‌تر است. نمی دانم چرا مردم به خودشان اجازه‌ی دخالت در همه‌ی کارها را می دهند، اما هیچ اظهار نظری را در مورد خودشان به آسانی نمی ‎پذیرند. به هر حال وقت آن رسیده است که ما کارمان را فقط به طبیعت واگذار نکنیم. از آن جا که من فریده خانم را بیش از جان خودم دوست دارم، نمی توانم قبول کنم که او عیبی دارد. به همین دلیل بدون این که چیزی به او بگویم، هفته‌ی پیش برای آزمایش رفتم و جواب نشان می داد که مشکلی ندارم.»