لبخند خورشید
خلاصه کتاب:
مهتاب فروزنده در قالب خبرنگاری زندگی میکند که هدفش کمک به زنان بد سرپرست است و در حوادث تلخ اجتماعی، از پول، رفاهیات و خانهاش میگذرد… در این بین، ناچار به کمک گرفتن از وکیل جوانی میشود که با زنها میانهی خوبی ندارد، به خصوص که خبرنگار باشند، کنجکاو، سمج و پر رو! سیاوش آریازند، در دسیسهای زنانه بین مهتاب و مادرش، گرفتار میشود و حوادث طوری کنار هم چیده میشوند که زندگی این خبرنگار زباندراز و مدعی حقوق زنان به زندگی این وکیل خبره و جوان گره میخورد… گرهای کور، کور در عشق و عواطف…
از متن کتاب:
آذر خندید.مهتاب که دل پری داشت،خودش را انداخت روی مبل،سیبی برداشت،گازی به آن زد و با دهان پر ادامه داد:
– به من میگه باید وکیل مجلس بشم،یکی نیست به خودش بگه،مرد حسابی تو چی میگی دیگه!به نظر من دستش میرسید،نسل هر چی زنه از رو زمین برمیداشت.تقریبا یه کاری در ردیف همون بلایی که هیتلر سر یهودیها آورد،یعنی همهمونو،تو کورههای آدمسوزی،میسوزوند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.