شکرآب

650,000 ریال

خلاصه کتاب:

 

سامان، پدر بی‌حوصله و بدخلق حالا و پسر آرام و حرف‌گوش‌کن گذشته‌ی خانواده، بعد از ازدواج اجباری مجبور می‌شود در برابر خانواده خود و همسرش بایستد و برای زندگی پانگرفته و متزلزلش دفاعی بی‌نتیجه بکند و اکنون با ثمره‌ی یکبار خشمش زندگی می‌کند و در حسرت زنی که از دست داده روزگار می‌گذراند، در حالی که فکر نمی‌کند روزی دوباره رنگ شادی و خوشبختی را ببیند، تا اینکه…
شکرآب کنایه از رنجش و کدورتی است که میان دوستان ایجاد می‌شود و روایتی است طنزگونه از فراز و نشیب زندگی سامان و نیلوفر!

 

از متن کتاب:

 

خدایا خانه چقدر قشنگ شده بود! همه‌جا از تمیزی برق می‌زد. ولی هیچ صدایی نمی‌آمد.
سمت اتاق خواب رفتم. آنجا خوابیده بود. دلم می‌خواست بگویم مثل شیطان خوابیده، مثل دیو خوابیده، اما این‌طور نبود. او مثل فرشته‌ها به خواب رفته بود. لباس خواب سفیدی به تن داشت. موهایش روی بالش پخش شده بود. انگار صورتش توی ابرها باشد. چقدر قشنگ بود. یک لحظه عاشقش بودم، لحظه‌ای بعد از او نفرت داشتم.