شب‌ تنهایی ماه

650,000 ریال

خلاصه کتاب:

دو دوست قدیمی بعد از چندین سال بی خبری، خیلی اتفاقی همدیگر را پیدا می کنند. سعید از فرصت استفاده می کند و دختر بزرگ حسام را برای پسر کوچکترش خواستگاری می کند. اما سهند که خاطرخواه دختر دیگریست  دل به زندگیش نمی بندد و آن همه تلاش سعید برای برقراری زندگی او تباه می شود. این میان پسر بزرگش عاشق دختر کوچک حسام شده و با گسسته شدن زندگی سهند، خواستن او هم دست خوش هیجاناتی غریب می گردد.

متحیر و ناباور به سمت صدا چرخید.سهند در چند قدمی او ایستاده بود.پلک زد تا اشک‌هایی که همان لحظه در چشمش حلقه بسته بود،فرو بریزد و او چهره  و قامت محبوبش را بهتر تماشا کند.شاید هم گمان می‌کرد این یک رویاست.رویایی که زود محو و نابود خواهد شد و برای دیدنش نباید فرصت را هرچند کوتاه از دست داد.سهند نزدیک شد و باز هم نزدیک‌تر.با هر قدمی که برمی‌داشت،حال نازنین بیشتر دگرگون می‌شد.دستش را گرچه بی‌رمق،اما دراز کرد.می‌خواست بودنش را حس کند.رعنا برخاست و بی‌صدا بیرون رفت.سهند به جای او نشست و نگاه عمیق و طولانی‌اش را به چشمان سبز نازنین دوخت.